برایان تیل در کتاب «خلق برندهای مردم‌پسند» می‌نویسد: کمپین تبلیغاتی‌ای که برای مدت طولانی ادامه می‌یابد، می‌تواند ارتباط بین برند با مجموعه‌ای از مزایا یا ویژگی‌های مدنظرمان را تقویت می‌کند‌.

برای مثال، استفادۀ مکرر و طولانی مدت میشلن از یک کودک در تبلیغات خود، مفهوم «امنیت تایرهای میشلن» را تقویت کرده است. یا حضور تبلیغاتی در ورزش‌های بسیار هیجانی، وجهۀ «جوان‌پسند» و «پرانرژی» نوشیدنی‌ انرژی‌زای ردبول را تقویت کرده است.

در حقیقت، استفاده از تبلیغات برای افزایش ارزش برند در بلندمدت، یک مسابقۀ دویِ سرعت نیست، بلکه یک مسابقۀ دویِ ماراتن است. به همین دلیل، نیازمند صبر و بردباری، تمرکز و همچنین تعهد است.

به همین دلیل است که برنده شدن در تبلیغات، مثل برنده شدن در دویِ ماراتن، نیازمند «پاهای قدرتمند» است. این کار، مستلزم داشتن «ایده‌ای خلاق» است که از تمرکز چندین و چند ساله بر یک پیام خاص نشأت می‌گیرد.

برای مثال، تبلیغات مجلۀ اکونومیست، که مطالب آن دربارۀ اوضاع اقتصادی و سیاسی جهان است، همیشه به صورت چاپی و بسیار ساده است. در تبلیغات این مجله، فقط نام مجله به همراه یک نوشتۀ ساده مثل  «آمادگی برای هر جلسۀ غیرمنتظره‌ای» یا «دادن پاسخ‌های تماماً منطقی» به چشم می‌خورد.

این تبلیغات، یک پیام محکم و منطقی را به مخاطبان مجله منتقل می‌کنند: اکونومیست تحلیل‌هایی عمیق از مسائل مهم روز را در اختیار شما قرار می‌دهد.

به بیان دیگر، از آنجایی که اساس برند اکونومیست بر پایه ایدۀ «تحلیل‌های عمیق» شکل گرفته است، تمام تبلیغات این برند هم فقط همین پیام را به مخاطبان منتقل می‌کنند.

نکته مهم دیگر در خصوص رابطه تبلیغات و برندینگ این است که «جالب یا خنده‌دار یا جذاب بودن تبلیغ» وقتی مفید است که بتواند پیام اصلی تبلیغ را تقویت کند.

برای مثال، برای مثال، تبلیغات پیتزا لیتِل سزار نمونۀ خوبی از وجود این رابطه است. در یکی از این تبلیغ‌ها، سرآشپزی نشان داده می‌شود که به پیتزای پپرونی خیلی خوشمزه‌ای که درست کرده، افتخار می‌کند ودلش نمی‌آید آن را برای مشتری بفرستد.

این تبلیغ از آن جهت به برند لیتِل سزار کمک می‌کند که به مشتری می‌گوید لیتِل سزار، خوشمزه‌ترین پیتزاها را دارد.