جونا برگر در کتاب تحسین شده خود به نام «مُسری» که جزء پرفروشترین کتابهای حوزه نورومارکتینگ است، مینویسد: دانشمندان دانشگاه هاروارد کشف کردهاند که اطلاعات دادن درباره خود به دیگران، برای ما انسانها ذاتا ارزشمند است
این دانشمندان در یکی از مطالعاتشان، تعدادی دستگاه اسکنر مغز را به انسانها وصل کردند و سپس سوالاتی از آنها پرسیدند
بعضی از این سوالات درباره عقاید و نگرشهای افراد تحت آزمایش بود. مثل این سوال: آیا از ورزش اسکی خوشتان میآید. برخی دیگر از سوالات درباره سلایق و علایق دیگران بود. مثل این سوال: آیا پدرتان سگها را دوست داره؟
بعد از اتمام این تحقیق، دانشمندان متوجه شدند که صحبت کردن درباره علایق شخصی، دقیقا همان بخشی از مغز را فعال میکند که مواردی مثل پول و غذا در آن قرار دارند
به همین دلیل، مثلا صحبت کردن درباره آخر هفتهای که گذراندهایم، درست به اندازه یک گاز از یک کیک شکلاتی خوشمزه برایمان لذتبخش است
به بیان دیگر، مردم آن قدر به حرف زدن درباره خودشان علاقمندند که حاضرند برای این کار هزینه کنند و مثلا پیش تراپیستها و روانشناسها بروند و راجع به خودشان حرف بزنند
به همین دلیل است که تحقیقات نشان میدهد بیش از ۴۰ درصد از آن چیزی که مردم دربارهاش حرف میزنند، تجربیات یا روابط شخصیشان است و تقریبا نیمی از آن چه در اینترنت به اشتراک میگذارند، با محوریت کلمه «من» است
دقیقا به همین علت است که دوست داریم لباسهای جدیدی را که خریدهایم، به دوستانمان نشان بدهیم و مطلب جدیدی که در روزنامه یا اینترنت خواندهایم را برای بقیه هم تعریف کنیم
این واقعیتها به بازاریابها تاکید میکند اگر میخواهید مشتریانتان را به خودتان علاقهمند کنید، به آنها اجازه بدهید درباره خودشان و تجربیاتشان حرف بزنند
برای مثال، قبل از رفتن به جلسه فروش، کمی درباره مشتری تحقیق کنید و هنگامی که در جلسه حاضر شدید، سریع سراغ اصل مطلب نروید و ابتدا کمی درباره علایق مشتری با او حرف بزنید…
در ارتباط باشید